توصیف ریاضی از زبان یک دانش آموز نه چندان زرنگ :
ریاضی درس خشک و درس سردی است ریاضی بهر ما همچون نبردی است
نبردی کاندر آن تیغت مداد است حریف و دشمنت مشق زیاد است
نبردی کاندر آن خونت نریزند ولی صفرت به رنگ خون نویسند
به میدان نبردش چو ن نهی پا نگاهت را بگردانی به هر جا
به هر سو بهر قتلت ایستاده چهل فرمول تابع های ساده
به مشرق خیل خط های عمودی به مغرب شصت و دو سور وجودی
براکت این طرف با قدر مطلق در آن سو حد و انتگرال و مشتق
دو صد لعنت بر این اقوام سینوس به تانژانت و کتانژانت و کسینوس
که فرمول های آن بی حد و بی حصر بود ، در صورت و در مخرج کسر
خلاصه می کنم دیگر کلامم قبولش می کنی یا نه ندانم
به میدان پا منه کارت خراب است دراینجا نمره بیست چون سراب است